«مترجم»سرنوشت بسیار دردناک این «ترجمه» را در «یادداشت مترجم»سربسته گفته است . چاپ این «ترجمه» صرفا از این رو بود که «مترجم» دریافت متن دستنویس ترجمه اش در آغاز دهه ی هشتاد خورشیدی ربوده شده و به چاپ رسیده است ! و گرنه اورا هیچ رغبت و انگیزه ای برای چاپ این کتاب نبود! این کتاب در سال هشتاد خورشیدی ترجمه گردید و برای چاپ به «ناشر»ی سپرده شد! لیک آنناشرکتاب را چاپ نکرد و متن ترجمه دچار سرنوشتی دردناک شد(نک : یادداشت مترجم) تا که ناشر دومی پیدا شد ؛ ناشردوم برای ارزانی کار ، متن دستنویس را به یک حروف چین «افغانی» سپرده بود تا پول اندکی بدهد وآن افغانی از هرده واژه بیش از شش واژه را غلط تایپ کرده بود که با همه ی دقت در تصحیح ،باز در سراسر کتاب بیش از هفتاد غلط به چشم می خورد که «مترجم» در همین جا از خواننده ی احتمالی کتاب پوزش می خواهد! و سرانجام ناشر دوم به دلیل ابتلا به موادمخدر از چاپ کتاب خودداری کرد! تا که سال ها گذشت ! سرانجام در پایان سال نود و دو ی خورشیدی ناشر سومی پیدا شد و او به دلیل گرانی کاغذ ، از چاپ فرهنگ لغات و اصطلاحاتکتاب خودداری کرد و کتاب را با همان حروفچینی ناشر دوم به چاپ رساند تا سود بیشتری ببرد ! در پایان یادآوری می شود که همه ی قیود و پاورقی های مکرر ، شرط صدور «مجوّز چاپکتاب» بوده که با خوش رقصیناشرسوم، به روی جلد کتاب هم سرایت کرده است !