سلـمـان فــارسـی؛
اُسوه ای که اُسطوره شد!
پرسش :
با عرض سلام و تحییت. فدوی را ارادتی صد چندان خواهد بود اگر به عرایض بنده توجه فرموده به پرسش های من پاسخ لازم را مبذول فرمایید. پرسش هایم درباره برجسته ترین شخصیت ایرانی اسلام ،«روزبه پارسی» یا «سلمان فارسی» است.حضرت عالی در چند مقاله در همین وبگاه در سال های گذشته به«سلمان» پرداخته اید و من توفیق آن را یافته ام که نسخه (پی. دی .اف)مقالات را از فضای مجازی دریافت کنم.آنچه در آن مقالات افاضه فرمودید بیشتر پاسخ به تحریفات شخصیت سلمان است که توسط افراد نادان و مغرض ایراد شده بود.خواهش من این است که به گونه علمی -انتقادی به این پرسش ها پاسخ فرمایید:1– علت هجرت روزبه پارسی از زادگاه اش ایران چیست و آیا در«پارس»زاده یاکه در«سپاهان»؟2– سیر و سلوک او از شام تا حجاز چگونه بوده است؟3– آگاهی و دانش او از آیین زرتشت و نهضت عرفانی مانی و رستاخیزآیینی اجتماعی مزدک و ادیان سامی(تورات و اناجیل)تا چه اندازه بوده است؟ 4– نقش او در انتقال میراث آریایی به فرهنگ سامی چه بوده و چه میراثی را منتقل کرده است؟5 –زندگی سلمان در دوره حضور پیامبر اسلام چگونه گذشته و در برابر رویداد «سقیفه» چه موضعی داشته و پس از آن چه می کرده است؟ 6 – آیا سلمان در اشغال زادگاهش ایران همدست اعراب بوده و کارگزاری عمر خلیفه عرب را در تیسفون پذیرفته بود؟7– سال های پایانی عُمرِ سلمان چگونه گذشته و در کجا درگذشته است؟8– علت افسانه های بسیار پیرامون سلمان و طول عمر او چیست؟ با احترام و ارادت.صفی الدین جلالی تنکابنی.پژوهشگرتاریخ ایران.
پاسخ :
پاسخ به این پرسش های اساسی ، مستلزم مثنوی هفتاد من کاغذ است! لیک باید به اختصاربسیار بسنده کرد و به فراخور این وبگاه پاسخ گفت!
سلمان از آن گونه شخصیت های شگفتی است که شرح حالش از آغاز تا انجام در هاله ای غلیظ از مه اسطوره فرو رفته است.و این به خاطر نقشی بوده که او در «اسلام» داشته است. روایات شرح حال سلمان سراسر تبلیغی تالیفی است و هر دسته ای به نفع خویش تبلیغ و تالیف کرده است.1– به همین دلیل زادگاه سلمان دستخوش وابستگی های اقلیمی مولفانِ شرح حال او شده وهر گروهی اورا به اقلیم خویش نسبت داده زیرا انتساب سلمان به آن اقلیم، فضیلتی بس بزرگ بوده است.لیک در جغرافیای معنویت ایرانی،«اقلیم پارس»حاصل خیزترین کانون عرفان ایرانی است.چراکه هماره عرفان خیز و پارسا پرور بوده است.برخلاف«سپاهان»که اصولا از دیر باز در ایران باستان پایگاه کشوری- لشکری بوده و آنگه پناه گاه جهودان و سرانجام در پی اشغال ایران توسط تازیان به مدت نُه سده ،جایگاه سُنیان متعصّب حنفی و شافعی! تا آنجا که تبعیدگاه مخالفان خلافت اموی – عباسی گردیده بود و چنان شهرت یافته بودکه :«مردم آن دیار در تعصب و دشمنی باعلویان و شیعیان سرسخت ترین اند!»(نک:الغارات.مقدمه).یکی از این متعصبان سرسخت مشهور و معروف ، همین«ابونعیم اصفهانی»(336-430مهشیدی)است که در تازی زدگی بی مانند است و کتاب «الرد علی الرافضه» را در تکفیر شیعه ی امامیه نوشته است(چاپ مدینه.1407مهشیدی) .نام ایرانی سلمان نیز دسخوش سلایق مولفان روایات تبلیغی شده است.(نک:نوری/فضایل)گریز سلمان از میهن اش به دلیل تصلّب ، تعصّب و تحجّرِ موبدان سخت سرساسانی و فضای غلیظ و افراطی آیینی مغانی بوده است. 2-روایات سیر و سلوک او در شام نیز سراسر تبلیغی تالیفی است .تلاش بر این بوده تا خبر و بشارت ظهور رسول اسلام را از زبان سلمان به اذهان برسانند. بی گمان سلمان بنا به سرشت ایرانی اش کنجکاو بوده و می خواسته آیین های سامی رایج روزگارش را به درستی بشناسد. 3– حکمت سرشار سلمان و دانش لبریز او ریشه در آیینِ متورّم و متراکم زرتشت و پارسایی بی پیرایه ی او نشان از تاثّرِ مانوی و ساده زیستی اجتماعی وی ریشه در آموزه های انقلابی مزدکِ بامدادان داشته است.پیداست که در این سیر و سلوکِ دور و دراز، با متون و شروح سُریانی«عهدعتیق و جدید»به ویژه انجیل عبرانی به درستی آشنا شده و بنا به همان سرشت پُرمَلَکات آریایی اش ، به مطالعه ی تحقیقی تطبیقی مقایسه ای آیین های آریایی و سامی پرداخته است.4 – آنچه منتقل شده گنجینه ای از میراث عظیم فقهی کلامی عرفانی زرتشت،مانی و مزدک ودریافت های ویراسته ای از«عهدعتیق وجدید»و انجیل عبرانی بوده است.بی گمان مبارزه ی او با اصل«کنزاندوزی»که در آیه ی 34 سوره ی مدنی«توبه»هم آمده،پیامد آموزه های مزدک و تجربه ی عینی سلمان در شام است که پرده ازکنزاندوزی راهبِ سکه پرستِ نصرانی برداشت و توده ها ی بینوا را به کنزنهفته ی او رهنمود!5– این بخش از زندگی سلمان نیز در هاله ای از «ابهام و اسطوره» فرو رفته است.پیداست که سلمان را با رسول نشست های بس بلند مدت شبانه بوده تا آنجا که زنان رسول نگران حال وی می شدند. تعاریف رسول و پیشوایان شیعه و رهبران سنی از سلمان معرّف دانش بیکران و فضایل بی مانند اوست.درگیری«اوس» و «خزرج» و سپس«انصار»و«مهاجران»بر سر تعلق سلمان به این یا آن دسته و سرانجام دخالت رسول که: نه این و نه آن ،بلکه«الّسلمان منّا اهل البیت»نشان از جایگاه ویژه ی سلمان دارد.روایات متاخّر مدّعی اندکه:«سلمان زبان تازی به درستی ندانستی چنان که کس نفهمیدی چه گفتی». در اینجا روایات سنی می گویند که«رسول مترجمی یهودی گرفتی که پارسی دانستی….»و این در آغاز دیدار سلمان و رسول بودی! در روایات شیعی آمده است که:«به خواسته ی رسول ،جبریل سلمان را تازی رسا بیاموختی»بی گمان سلمان در شام، «سریانی» آموخته بود و تورات و انجیل را به سریانی می دانست.ازحضور او در حجاز چند صباحی بیش نگذشته بود که با رسول آشنا شد و اسلام آورد.بنابراین احتمال کم دانستن زبان تازی می رود .در پی رویداد«سقیفه»،سلمان حکیمانه و بس خرد مندانه موضع گرفت و به پارسی پرمعنای چندپهلویی در جانبداری از«امام علی»خطاب به سران سقیفه گفت:«کرتید و نکرتید»!!کلامی بس عمیق که در«تاریخ»مورد جدال کلامی تفسیری شیعه و سنی قرار گرفته است!6 – روایات دخالت سلمان در اشغال ایران می تواند ساخته و پرداخته پان عربیسم اشغالگر باشد.البته باید دریافت که سلمان چقدر«تازی زده» شده بود که به میهن اش خیانت کند و در اشغال آن بکوشد.لیک شواهد و قراین «سیره ی سلمان» نشان می دهد که او تازی زده نشد و پس از رویداد سقیفه و افول آرمان هایش در«تاریخ»ناپدید گردید!فقط می دانیم که در سال های خلافت بوبکر و عمر،در مدینه«ممنوع البیان»شده بود و«خلافت عربی» وی را از سخن گفتن و معاشرت با دیگران بازداشته بود!کوچیدن او از مدینه به مداین به همین دلیل بود!7– گویا به پارسایی و گوشه گیری و پرهیز از توده های تازی زده! این بخش از زندگی سلمان نیز مانند دیگر بخش ها در«ابهام و اسطوره»فرو رفته و تنها روایات تبلیغی تالیفی و تعلق خاطر مولفان از این بخش سخن می گویند.همین روایات سلمان را به مداین و یا اصفهان می برند و از زن و زندگی سلمان و دختران او در آنجا و مصر خبر می دهند!! همین روایات مرگ سلمان را در مداین می دانند که زنش«بُقَیره» بر بالین اوست!8 – نقش منحصر بفرد سلمان در اسلام،و تعلق خاطر محدثان،مفسران ،مورخان ، موسّسان فرقه ها و اِعمالِ خواسته ها و آرمان های مذهبی فرقه ای از زبان سلمان ، سبب شد که سلمان از آغاز تا انجام«اسطوره»شود و شد.سلمان در روایات فرقه ها باید نقش«خضر»را در ادیان سامی بازی می کرد که چندصد سال پیش از ظهور اسلام حضور داشته و بشارت رسول را از شخص عیسا یا آخرین وصی او گرفته و به گوش«تاریخ»رسانده است!برای تمام این مقاله نک:اینترنت ارشیو.
https://archive.org/details/4…2.5.96_201707
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ